سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینِ برادرانت، کسی است که خطایت را فراموش کند و از نیکوکاری ات در حقّ خودش یاد کند . [امام حسن عسکری علیه السلام]
 

شنبه 89 مرداد 9 , ساعت 1:26 عصر

امام زاده شاه میر حمزه (ع)   

یکی از بنا های تاریخی بوانات بقعه شاه میرحمزه بن موسی بن جعفر (ع) در 18 کیلومتری جنوب شرقی شهر سوریان واقع در روستای بزم است. تاریخ بنای مذکور به دوره صفویه میرسد و بر اساس نوشته های متون تاریخی، معجر چوبی آن که از سه طرف منقوش و کنده کاری میباشد، به دستور شاه عباس ساخته شده است. از نکات قابل توجه این بنا، گنبد بلند مدور و منقوش به کتیبه های کوچک با خط کوفی، بنایی میباشد که دور تا دور بنا را با آن تزیین کرده اند. همچنین در محوطه این بنا درختان چنار کهنسالی است که قدمت بعضی از آنها به بیش از چند صد سال میرسد.


شنبه 89 مرداد 9 , ساعت 1:26 عصر

فرا رسیدن میلاد با سعادت حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان بر جوانان بواناتی مبارک باد

خبرستان بوانات


شنبه 89 مرداد 9 , ساعت 1:26 عصر

تقدیم به پرستوهایی مهاجر بوانات   

پرستوهای مهاجر بوانات
من بوانات هستم
یکی از چار بهشت عالم
دشتهایم سر سبز،
مردمم مهمان دوست،
چشمه هایم پر آب،
و درختان پر بار.
لیک، از دوری فرزندانم،
چشمه هایم پر آب، سینه ام پر تب و تاب!
سبزه زارم همگی حکم بیابان دارد.
بچه هایم همگی راهی غربت شده اند.
تک و تنها شده ام،
چشم بر راه عزیزان خودم دوخته ام،
لحظه ها می شمرم،
مانده ام زار و غریب،
بچه هایم رفتند، دیگران آمده اند،
نه که دلسوز نباشند. چرا، دلسوزند!
اما. . . و هزاران اما. . .
من برای آنها مثل نا مادریام،
که به من لطف و محبت دارند،
اما. . . مهرشان،. . . لطفشان
بگذرم. . .
دلشان از غم من آگه نیست،
و به قول شاعر:
از قیامت خبری می شنوند،
دستی از دور بر آتش دارند!
همگی می آیند چند ماهی، سالی
گوشه ای میمانند،
همه از سفره من بهره ها میگیرند،تحفه ها می چینند،
شاد بر می خیزند، بارشان میبندند،
راهی موطن خود میگردند.
آه ! فرزندانم، آه ! فرزندانم !
همگی راهی غربت شده اند.
همه حزب اللهی،همگی مردم دوست،
همه کاری و دلسوز، متعهد، پرشور، ولی
من ندانم که چرا؟
رخت بر بسته مهاجر شده اند؟
ترک من کرده مسافر شده اند؟
آه و افسوس از آن خاطره ها!
حیف و صد حیف از آن فرزندان!
همگی متحد و یکدل و صاف،
دست در دست نهادند و مرا،
و مرا از ستم ظلم رهایی دادند.
دل پر رنج مرا از غم ودرد تسلی دادند.
تا زمانی که عزیزان بودند،
مهربانی وصفا رونق داشت
جویی از مهر صفا در همه جا، جاری بود
کوچه هایم وخیابان هایم
کوه ها و در و دشتم، همه جا
همه جا بوی محبت میداد.
لیک بی روی عزیزان خودم،
چشمه لطف و صفا خشکیده،
آب آن نیست زلال،
ماه و خورشید کدر
کوه ها گوشه غم، سرشان بر زانوست،
قمریان خاموشند،بلبلان می نالند
و طبیعت دلگیر...و...و
آه فرزندانم، چون پرستوی مهاجر رفتند
تک و تنها ماندم
غم دوری عزیزان جگرم آتش زد
اشک چشمان مرا جاری ساخت
آی فرزندانم، آی فرزندانم
باز آیید در آغوش من خسته جگر
باز آرید به من نور بصر
دل من پر درد است
کام من پر ز شرر، سینه ام پر آژنگ
خار در چشم من است!
استخوانم به گلوست!
غم هجران عزیزان خودم
کوله باری ز مصیبتها را
روی دوشم بنهاد
تحفه ای از اندوه
ارمغانی از غم
هدیه داده است مرا!
من مصیبت زده ام!
کوله بارم اندوه
مانده ام چشم به راه
پس کجایید ای فرزندانم
که به آغوش من خسته جگر باز آیید
درد جانکاه مرا بزدایید
دل پر درد مرا یکسره خوشحال کنید
با قدمهای پر از لطف و صفا
و محبت که بود کیش شما
به سراغم آیید
درد من بزدایید، عقدهام بگشایید
چون که گفتند بزرگان خرد
درد همدرد که داند همدرد

سید حسن علوی


شنبه 89 مرداد 9 , ساعت 1:26 عصر
میلاد امام زمان حضرت مهدی(عج) بر بواناتی های عزیز مبارکباد

محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است...

بسم الله الرحمن الرحیم

 " اللهم کن لولیک الحجـة بن الحسـن صلواتک علیه و علی آبائـه فی هذه السـاعه و فـی کل  ساعة ولیاً و حافظاً وقائداً وناصراً و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا  و تمتعه فیها طویلا "

 
 محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است.  در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف  صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.

تولد امام زمان (عج) پنهان نگاهداشته شد و امام حسن عسکری (ع) خبر آن را تنها به عده ای از شیعیان داده بود. حضرت در سال 260 هـ ق پس از وفات پدر به امامت رسید. امامت ایشان بنا به حدیثهای بسیاری بود که از پیامبر (ص) و امامان پیشین روایت شده بود. امام زمان (عج) پس از آنکه بر جنازه پدر نماز گزارد از چشم مردمان پنهان شد. سبب پنهان شدن آن حضرت این بود که خلیفه های عباسی تصمیم به کشتن او داشتند.

تولد امام زمان (عج):

 

عن ثقه الاسلام الکلینی (ره) فی الکافی: ولد (ع) للنصف من شعبان سنه خمس و خمسین و مأتین. شیخ اجل محمد بن یعقوب کلینی (ره) در کتاب کافی می گوید: ‌امام زمان (عج) در نیمه شعبان سال 255 هجری قمری متولد شدند.


مرحوم شیخ صدوق و شیخ طوسی روایت می کنند:

 

حکیمه خاتون می گوید: یک روز به منزل امام حسن عسکری (ع) رفته بودم و تا هنگام غروب آفتاب، خدمت حضرت بودم، چون خواستم برگردم، ایشان به من فرمودند: عمه جان! امشب نزد ما بمان، در این شب فرزندی متولد می شود که خداوند زمین را به وسیله او با علم و ایمان هدایت، زنده می کند، پس از این که با رواج کفر و گمراهی مرده باشد. عرض کردم: از چه کسی؟ من که در نرجس، آثار حمل نمی بینم. حضرت فرمودند: خداوند حمل او را چون حمل مادر حضرت موسی (ع) مخفی قرار داده است.

 

حکیمه می گوید: آن شب در منزل حضرت ماندم، افطار کردم و هنگام استراحت، نزدیک نرجس خوابیدم و پیوسته مراقب او بودم. او آرام خوابیده بود و من در حیرت بودم. در این شب زودتر برای نماز شب برخاستم، چون به نماز وتر رسیدم، نرجس از خواب برخاست و وضو گرفت و نماز شب خواند؛ به آسمـان نگاه کردم، فجر کاذب دمیده بود و صبـح صادق نزدیک بود؛ چیزی نمـانده بود که شک در دلم پدید آید، ناگاه امـام حسـن عسکری (ع) از داخل حجره خود صدا زدند: عمه جان! شک مکن، وعده ای که دادم نزدیک است. در این هنگام آثار درد زایمان در نرجس پدیدار شد، من نام خداوند را بر او خواندم. حضرت صدا زدند: برای  او سوره قدر بخوان. من شروع به خواندن سوره قدر کردم و شنیدم که آن کودک از درون شکم مادر با من همراهی نمود و بر من سلام کرد. من ترسیدم. صدای امام بلند شد که عمه جان! از قدرت خداوند شگفت زده نشو، خداوند، ما را در کودکی به حکمت گویا می گرداند و در بزرگسالی، حجت خود در روی زمین قرار می دهد.

 

کلام حضرت که به پایان رسید، نرجس از دیده من غایب شد،‌ با شتاب به سوی امام رفتم، حضرت فرمودند: باز گرد، او را خواهی یافت. چون باز گشتم، در نرجس نوری مشاهده کردم که چشمم را خیره کرد و حضرت صاحب الزمان (عج) را دیدم که رو به قبله به سجده افتاد و بر زانو نشست و انگشتان سبابه خود را بلند کرد و گفت: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان جدی رسول الله  وان ابی امیرالمومنین وصی رسول الله، بعد نام تمامی ائمه را برد تا به نام خودش رسید و فرمود: اللهم انجزلی وعدی و اتمم لی امری و ثبت وطاتی و املاء الارض بی عدلا و قسطا. (بار خدایا! به وعده ای که به من فرموده ای، وفا کن و امر امامت مرا کامل کن و قدرت انتقام از دشمنانت را به من عنایت کن و زمین را به وسیله من از عدل و داد پر کن).

 

حضرت امام حسن عسکری (ع) صدا زدند: عمه جان! فرزندم را بیاور. من نوازد را گرفتم و دیدم بربازوی دست راستش نوشته شده است:
جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقاً
. (حق آمد و باطل نابود گردید؛ یقیناً باطل نابود شدنی است. سوره اسری/ آیه 81)

 

چون نوزاد را به نزد حضرت بردم، او را روی دست گرفت و فرمود: فرزندم! به قدرت الهی سخن بگو. پس صاحب الامر فرمود: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون. (ما اراده کردیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را درزمین پا برجا سازیم؛ و به فرعون و هامان و لشکریانشان؛ آنچه را از آنها (بنی اسرائیل) بیم داشتند، نشان دهیم. سوره قصص/ آیه 5)


- بحارالانوار، ج 51، ص 2-4، ح 3، ص 11-15، ح 14،‌ ص 17-18 ، ح 25. با تلخیص و تصرف در عبارات

-برای اطلاع بیشتر، : مهدی موعود، ص 15-25-3-5، حدیقه الشیعه، ص

711-710، نجم الثاقب، ص 33-23، منتهی الامال؛ ج 2،‌ص 285-284



لیست کل یادداشت های این وبلاگ